[توقف]
وی ادعا میکند که او عاشق سمیع شده و می خواهد با وی ازدواج کند. از آنجاییکه سمیع از همه چیز بیخبراست، این موضوع را باور کرده به پدر ومادرش میگوید که قصد ازدواج باآنجیلا را دارد وخلاصه همه دوستان و آشنایان باخبر میشوند که سمیع پولدارشده است. داماد سمیع از لحظه که خبر دار میشود سمیع پولدار شده، به خانه سمیع میاید وخود را از این لحظه به بعد (پیش مرگ ) سمیع خان میداند، به هیچ کس اعتماد ندارد و هر آن چیز که قرار است سمیع خان بخورد اول او مزه میکند و بعد میدهد به سمیع خان که بخورد.
ویدبید