داستان های بهار و روبی | این داستان : آدم کوچولوها و کفاش (برای دیدن داستان های بیشتر اینستاگرام روبی تی وی را دنبال کنید.) یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود یه آقای کفاش خوش اخلاقی بود که با همسر مهربونش زندگی می کرد یه روز آقای کفاش به همسرش گفت عزیزم ما فقط همین یه تیکه چرم را توی کارگاه داریم و فقط میتونم باهاش یک جفت کفش بدوزم همسرش گفت اشکالی نداره، این چرم خیلی خوبیه و میشه باهاش کفش راحت و نرمی دوخت که مشتری خوبی براش پیدا بشه آقای کفاش گفت راست میگی عزیزم من امشب این چرم را می بُرم و فردا صبح کفش ها را می دوزم فردا صبح وقتی به کارگاه رفتند از اون چیزی که دیدند شگفت زده شدن.... تهیه شده در روبی تی وی Roobi TV لینک اینستاگرام روبی: https://www.instagram.com/roobi.tv/ لینک یوتوب روبی: https://www.youtube.com/channel/UCz45_fiQQ6Lg-tuTsr0XsrA?view_as=subscriber مترجم: فرشته زرین قصه گو: باران کریمی تهیه کننده: افسانه پلویی-محمد اسماعیلی
کریسمس قصه کودک داستان کودک قصه های کودکانه کارتون
ویدبید