دلا امشب به سر دارم هوای کوی جان رابسی شوق سفر دارم زدایم داغ هجران رابه باغ خاطرم امشب نشسته گرد غمهایمز دانه دانه اشکم کنـم من یاد زهرایمدلم میخواهد امشب با علـی همراز دل گردممیان مـوج خون با مرتضی همسـاز دل گردمعلی جان میروی اما یتیمان تو میدانندچه شبها را که بعد از تو غریب و زار میمانندعلی جان میروی و کوفـه در سوگ تو میمیردفضـای کوچه هایش را غم داغ تو میگیرد