ددان منو ول نکنیا The Don Mano Vel Nakonia من هربار با تو بچه میشم عینه عید هرسال منو حبسم کن بین دستات شلیکم کن سمت ترسام منو دریاب الان که لبه پرتگام بلعید منو خاطراتتو درجا غرقم کردی تو دریا گفتی منو بلند کن جون بده بممنو روشن کن گفتی نکنی منو گمم تو آخر پروانه تو مشتممرد منو ولنکنیا تنمو به آدمکا نسپریا خاطرات بدمونو نشمریا توی خونه خودتو باز حبس کنی بام الان هرجا میرم هی میرم تویخودم تاریکم دیدی بام چیکار کردی بازیگر چرا هیچوقت نمیشه راضیت کرد یجوری به تار مو بندم نمیدونم بترسم یا باید بخندم گله داره چند وقته این آسمون از من که نمیرسم شاید به آرزوم اصلا گفتم با همیم خوبه دنبال بهونه بودیم فقط تا نریم خونه گفتم چشمهات خود مقصد ، قلبم راهم میدونه ولی رفتی یه شبِ شدش این آدم دیوونه چقدر بهت گفتم حرفهای دلتو بریز وسط همه اون خاطرات خوبمونُ که نیست بَسَم هرچی تو بخوای همونه ، هر چی تو میگیقبول فقط یه خواهش ، فقط می خوام یه چیزی ازت
ویدبید