بهترین و جدیدترین ویدئو های روز

پخش ویدئو بعدی ... {{ next_video.title }}
[توقف]

تا نچشی، ندانی! ... اما مگر چه را باید چشید؟ چه رازی در دل این چشیدن نهفته است که اگر آن را لمس کنیم، تمام زندگی‌مان دگرگون می‌شود؟ برای مولانا، این چشیدن فقط مزه کردنِ یک حس یا فکر نیست؛ بلکه ورود به ژرفای تجربه‌ای است که از جنس «بودن» است، نه فقط دانستن. او ما را به درون زندگی فرا می‌خواند، به سفری از سطح به عمق، از تکرار به بیداری. در مثنوی، مولانا مدام تأکید می‌کند که باید تجربه کرد، باید سوخت، باید رفت در دل ماجرا. عرفان برای او یک نظام فکری نیست، یک روش زیستن است؛ و هر کسی باید خودش با زندگی روبه‌رو شود، نه از طریق حرف دیگران، بلکه از خلال لمس، درد، زیبایی، و شور خودش. عارف، طبیب است؛ اما نه طبیب زخم‌های جسم، بلکه درمانگر آن رنج پنهانی که خودمان هم نمی‌شناسیم. او ما را از لذت‌های غافلانه – که سطحی و گذراست – به لذت‌های عارفانه می‌برد؛ آن‌هایی که وقتی تجربه‌شان کردی، دیگر به‌ سادگی نمی‌توانی ازشان دل بکنی. مولانا می‌گوید: «تا نچشی، ندانی!»؛ یعنی باید خودت درگیر شو

0.05 sec, flt: 0 time: 6, count: 11, slow: 0