از بیدردی تا بیدرکی، تنها یک قدم فاصله است. مولانا میگوید: درد، دشمن ما نیست؛ درد «در» است درِ ورود به عمق زندگی. کسی که بیدرد است، شناختی ژرف نمییابد؛ اما این بهمعنای جستوجوی رنج نیست. رنج، خود بهوقتِ خودش میآید؛ بیدعوت، بیاجازه. آنچه در اختیار ماست این است که با رنج چه کنیم: از آن بگریزیم؟ و آیا این شدنیست؟ به قول مولانا: از که بگریزیم از خود؟ ای مُحال! یا آن را بشکافیم، بفهمیم، و تبدیلش کنیم به چراغ راه؟ مولانا، درد را از یک حادثهی ناخوشایند به نیرویی تربیتکننده بدل میکند؛ نیرویی که اگر درست فهمیده شود، ما را به عمقی میبرد که خوشیهای سطحی هرگز این توان را ندارند. درد، اگر فهمیده شود، درِ جان است. بر اساس نسخهٔ استاد محمدعلی موحد ️ روایتگر: محسن محمد تصویر: مهسیما هاشمی از مجموعهی کلاسهای مثنوی ️ حمایت مالی در «نفیر نی» ما به قانونی باور داریم که نه در کتابها، که در دلها نوشته شده: قانون جبران. اگر با ما همقدم ه
ویدبید