قصهی فریاد رسیدن رسول کاروان عرب را دفتر سوم مثنوی معنوی مولانا در این حکایت، از یکی از بزرگترین موانع دیدن حقیقت پرده برمیدارد: عادت! ذهن ما به سبب خو گرفتن با الگوهای آشنا، بسیاری از پدیدهها را نه آنگونه که هستند، بلکه آنگونه که عادت کردهایم میبیند. این عادتها، همچون زنجیری ناپیدا، راه هر نگاه تازه را میبندند. در خلال این داستان، مولانا به نکتهای عمیقتر هم اشاره دارد: عارفان، اولیا و پیامبران با بینشی که فراتر از عادتهای مألوف دارند، قادرند در جریان طبیعی امور تصرف کنند. آنها از ورای پردهی عادتها میبینند و میتوانند نظم ظاهری را دگرگون سازند. روایتگر: محسن محمد تصویر: مهسیما هاشمی بر اساس نسخهی دکتر محمدعلی موحد ️ حمایت مالی در «نفیر نی» ما به قانونی باور داریم که نه در کتابها، که در دلها نوشته شده: قانون جبران. اگر با ما همقدم هستید، میتوانید با همراهیتان، در تداوم این حرکت سهیم باشید. ادامهی این راه، نیازمند