هر چه گفتیم و هر چه شنیدیم، اگر نسیم عنایت او نوزد، همه نقش خیال است. جانها چون نیاند؛ بی دمِ جانبخش او، خاموش و بینوا! اوست که میدمد و سخن میآفریند، وگرنه: این همه گفتیم لیک اندر بسیچ بی عنایات خدا، هیچیم هیچ! مولانا گوید: از لطفِ تو چو جان شدم، وز خویشتن پنهان شدم! ای هستِ تو پنهانشده در هستیِ پنهانِ من! بیایید دل را فروتر بریم و گوش جان بسپاریم، شاید در طنین این نی، پرتوی از آن عنایت بر ما نیز بتابد. همراه ما باشید در این ویدئو، تا با کلام مولانا، جانی تازه بگیریم! ابیاتی از دفتر اول مثنوی معنوی مثنوی و نسخهی استاد محمد علی موحد انتخاب شده است روایتگر: محسن محمد تصویر: مهسیما هاشمی فهرست موضوعات جلسه: 00:00 آنچه در ادامه خواهیم دید 00:30 شروع خوانش ابیات این قسمت 00:50 بی عنایات خدا هیچیم هیچ! 02:05 ای خدا، ای فضل تو حاجت روا! 08:51 اولیا را هست قدرت از اله! 10:33 از عدمها سوی هستی هر زمان! | هست یا رب! کاروان در کاروان! 14:57 ای برادر، عقل یک دم با خود آر ! 19:15 تو که یوسف نیستی، یعقوب باش! ---‐---------